امیـد
نوشته شده در تاريخ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

 

گریه نکن دیگه . . .
من که دیگه نیستم چشماتو بوسه کنم و بگم خوشگل شدیاااا
. . .
بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی
.
گریه نکن دیگه . . . خب ؟

می شکنه دلم
. . .
دل روحش نازکه
. . . نشکونش . . .
خب؟؟؟؟؟

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

 بـــــی تو میمیرم


بی تو در خلوت شب ناله می کرد  دل من با هر ترانه خوندم گریه می کرد دل من دیگه تنها تر از این نمیشه باشم میدونی سخت برام ازت جدا شم میدونی به دلم وعده دادم که چشات مال منه به خدا دوست دارم این حرف آخره گریه و غم وای چه سخته برای من بی تو میمیرم دونه دونه اشکای من مثل بارونن بی تو می بارن چشای من می بینه تو رو بی تو میمیرم گریه نکن همه چیز زیباست آخر قصه خدانگهدار

نوشته شده در تاريخ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

«خاصيت عشق اينست»

ds

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش !

شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی

و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن

چون شاید

هیچوقت

هیچ کس

تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !!

xz

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

عشق ورزیدن خطاست،

حصلش دیوانگیست!

عشق ها بازیچه ان،

عاشقان بازیگران بازی...

نوشته شده در تاريخ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

ترک ما کردی ولی،

با هرکه هستی یار باش!

این رفیقان نارفیقند،

گفتمت هوشیار باش...

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم

آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمنی ، تو همه ی وجودمی

بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی

جایی که برایت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت

بگذار لبهایت را بر روی لبانم

حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت

خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو

محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت

چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من

قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است

آرامم ، می دانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را می کشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....

در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه می دانم زمان چگونه می گذرد و نه می دانم در چه حالی ام

تنها می دانم حالم از این بهتر نمی شود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمی شود

گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت

عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه

خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

نویسنده: امید کنکاش

پرسیدم.....؟؟

ازکسانیکه از من مـــــــــــتنفرند سپاسگزارم ، آنها مرا قویتر میکنند

از کسانیکه مرا دوســـــــــــــــــــــت دارند ممنونم ، آنان قلب مرا بزرگتر میکنند

پرسیدم: چه عملی از بندگان بیش از همه تو را به تعجب وا می‌دارد؟

پاسخ آمد: اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر می‌برید

و دوران پس از آن در حسرت بازگشت به كودكی می‌گذرانید

اینكه شما سلامتی خود را فدای مال‌اندوزی می‌كنید

و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی می‌نمایید

اینكه شما به قدری نگران آینده‌اید كه حال را فراموش می‌كنید،

در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را

این كه شما طوری زندگی می‌كنید كه گویی هرگز نخواهید مرد

و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر می‌گیرد كه گویی هرگز زنده نبوده‌اید

سكوت كردم و اندیشیدم،

در خانه چنین گشوده، چه می‌‌طلبیدم؟ بلی، آموختن

پرسیدم: چه بیاموزم؟

پاسخ آمد: بیاموزید كه مجروح كردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمی‌كشد

ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است

بیاموزید كه هرگز نمی‌توانید كسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد،

زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آینه‌ای از كردار و اخلاق خود شماست

بیاموزید كه هرگز خود را با دیگران مقایسه نكیند، از آنجایی كه هر یك از شما

به تنهایی و بر حسب شایستگی‌های خود مورد قضاوت و داوری ما قرار می‌گیرد

بیاموزید كه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعف‌ها و نقصان‌های شما آشنایند

ولیکن شما را همانگونه كه هستید و دوست دارند

بیاموزید كه داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمی‌دهد،

بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست

بیاموزید كه دیگران را در برابر خطا و بی‌مهری كه نسبت به شما روا می‌دارند

مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل را با ممارست در خود تقویت نمایید

بیاموزید كه كه دونفر می‌توانند به چیزی یكسان نگاه كنند

ولی برداشت آن دو هیچگاه یكسان نخواهد بود

بیاموزید كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نكنید،

تنها هنگامی كه مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشید...

بیاموزید كه توانگر كسی نیست كه بیشتر دارد بلكه آنكه خواسته‌های كمتری دارد

به خاطر داشته باشید كه مردم گفته‌های شما را فراموش می‌كنند،

مردم اعمال شما را نیز از یاد خواهند برد ولی ،

هرگز احساس تو را نسبت به خویش از خاطر نخواهند زدود

خدانگهدار

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد.

یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد

زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !

_   کسی را دوست دارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمی توانم دستانش را بفشارم!

_ یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد

یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست

یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !

_ یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است  !

یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم ، کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !

آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !

کسی را دوست دارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است !

یکی را دوست دارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد ! نمی داند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !

یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست دارم !

کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد

نوشته شده در تاريخ جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

1000 مرتبه  900 جمله ي عا شقانه را  در 800 جاي مختلف خواندم و  به 700 زبان پيش 600 نفر  مطرح  كردم  500 نفر 400 جمله ي  مرا  به 300  زبان  و  در 200  برگ  ترجمه كردند .  كه  هر 100 بار  براي 90    روز  روزي 80  دقيقه  آنرا  خواندم  و 70 جمله  را  در60  بار هر بار براي 50 روز   روزي 40 مرتبه  براي  تو   تكرار  كردم 30 تاي  آنرا  آموختي  پس 20  روز  هر 10 دقيقه  از  تو  9 سوال  كردم 8  مرتبه به 7 سوال  من 6 جواب  دادي و در فاصله ي   5  روز طي  4  ساعت 3 مرتبه تو را ديدم 2 ساعت نوازشت كردم  تا1 مرتبه   بگويي دوستت دارم.

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, توسط امید کنکاش |

میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟
جــایــی کـه
نـه حـــق خــواسـتن داری

نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن